خوان دوم: گذر از بیابان
دومین خطری که رستم بر سر راه داشت بیابانی خشک و سوزان بود که رستم با هوشیاری توانست از آن عبور کند. پس از گذشتن از خان اول بعد ار طلوع خورشید رستم بلند شد رخش را زین کرد و به راه افتاد.وقتی در راه بود در بیابانی بی آب و سوزان گرفتار شد. گزمای راه انقدر زیاد بود که اگر مرغ از آنجا می گذشت کباب می شد. زبان رستم از شدت تشنگی زخم شده بود و رخش هم دیگر توانی نداشت. رستم خسته شده بود و همچنان می رفت و با خدا راز و نیاز میکرد اما امیدی نداشت و هر لحظه توانش کمتر می شد.
داستان های شاهنامه : هفت خان رستم 4
رستم , ,راه ,سوزان ,رخش ,نداشت , ,بود و ,شده بود ,می شد ,بود که
درباره این سایت